ذن ازتعالیم آئین بودائی نشأت گرفته این آیئن بعدازبوداتوسط یکی ازمتفکرین هندی بنام بوداهیدارما ازهندبه چین آمد.بیان معنی ومفهوم ذن تقریبأامکان ناپذیراست وهمراه بایدخودآن راعملاًتجربه کند
پرفسورمیرزائی درموردذن چنین می گویند:
به کسی که ذن موردنظرمارادرک می کندمی گوییم توانا،توانابرای زیستن به معنای راستین باایمانی راستین ایمان به خدا و بسوی هدفهای راستین درخصوص استفاده ازنام کونگ فـو اعتقاد داشت.کونگ فـو یعنـی نهایت هرحرکتی دررسیدن به کنه ذات هرموضوعی وکونگ فونهایت رزمی وکارتوآن زمان بوده است. ولی ذن به شیوه ژاپنی هارادررزمی موردانتقادقرار داده بودواعتقادداشت برای رسیدن به تزکیه نفس می توان ازآموزشهای بدنی وفکرذن نوینی راساخت که باذن ژاپنی هاکاملاً متفاوت است.
تعاریف دیگراز ذن
1) ذن یعنی : رجعتی به بهترین حالات فیزیولوژیک انسان چنین معتقدیم که پسیکولوژی جزفیزیولوژی دستگاه اعصاب مرکزی چیزی دیگری نمی باشد.
2) ذن یعنی : مهاجرت – مهاجرت ازقطب اظطراب به قطب آرامش
3) ذن یعنی : ویژگیهای خاص زندگی درنزدقشرویژه ای ازمردم
4) ذن یعنی : ورزشی که دراثرانجام مداوم آن شخص توفیق می یابدبه یک وضع مطلوب ومتعالی روانی وجسمی راصل گردد.
5) ذن یعنی : رجعتی انسان به ذات خود
6) ذن یعنی : رهایی ازچنگال موضوعات ومصنوعاتی که ساخته وپرداخته اندیشه انسان است
7) ذن عبارتست ازرهایی – ذن یعنی پرورش خودآگاه وناخودآگاه انسان که ماوراء هرگونه دوراندیشی است .ذن یعنی «ماوراء» منطقی زیستن ومنطقی اندیشیدن .
وبالاخره ذن یعنی خویشتن شناسی ،درون نگری ،خودایی وخدایی ،ایجاد اعتماد به نفس دربرابرمشکلات وتحمل سختیهاوبدن رادرآزمونگاه خودمتبلورساختن وآمادگی روحی دربرابرتمرینات می باش